پیشاپیش فرا رسیدن سال جدید و عید نوروز ۱۳۹۶ رو

خدمت تمامی شما عزیزان و ایرانیان عزیز

سرتاسر جهان تبریک عرض می کنیم

 بهار ثانیه ثانیه می آید

واینجا کسی هست که به اندازه شکوفه های بهاری

برایت آرزوهای خوب دارد

با نام تو دل چه با صفا می گردد
با مهر تو دل زغم رها می گردد
باشی تو کلید راز هستی زهرا
با نام تو قفل بسته وا می گردد
میلاد حضرت فاطمه(س) مبارک باد . . .

مادرم ؛ ای که در تاروپود وجودم و در جای جای قلبم

حضورت همیشه احساس می شود .

تو که گرمی بخش زندگی ام هستی ، همیشه دوستت می دارم .

روز زن  رو پیشاپیش به همه خانما مخصوصا مادر خودم تبریک میگم

کوروش کبیر :

به یادتان می آورم تا بدانید که زیباترین منش

برای انسان محبت است.پس محبت کنید

چه به دوست و چه دشمن که محبت

دوست را بزرگ می کند و دشمن را نیز دوست

سکوت و لبخند دو ابزار قدرتمندند

لبخند راهی است برای حل

بسیاری از مشکلات

سکوت روشی برای اجتناب از مشکلات بسیار

از یک زن پرسیدند:

آیا شما زنی شاغل هستید یا خانه دار؟

او پاسخ داد : بله من یک خانه دار تمام وقت هستم!!

من 24 ساعت در روز کار میکنم.

من یک " مادر " هستم

من یک "همسر" هستم

من یک " دختر " هستم

من یک "عروس خانواده همسرم " هستم!

من یک "ساعت زنگدار" هستم..

من یک " آشپز " هستم

من یک " پیشخدمت و گارسون " هستم

من یک " معلم " هستم

من یک "پرستار بچه " هستم.

من " مشاور " هستم

من " ارام بخش" هستم

من تعطیلات ندارم..مرخصی استعلاجی ندارم .روز استراحت ندارم

و 24 ساعته گوش به زنگم..دستمزدم این است

" مگــه چیکار کردی از صبح تا حـــالا؟ "

روزتون مبارک زنان سرزمینم

فرهنگ یعنی بپذیریم که ظاهر و

شخصیت هرکس دو بخش دارد.

1- چیزهایی که انتخاب خودش نیست و به طور

طبیعی به او داده شده اند و نباید مسخره شوند

2- چیزهایی که انتخاب خودش است و به ما ارتباطی ندارد.

دخترکی دو سیب در دست داشت

مادرش گفت : یکی از سیب هاتو به من میدی؟

دخترک یک گاز بر این سیب زد

و گازی به آن سیب

لبخند روی لبان مادر خشکید.!

سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نامید شده

اما دخترک یکی از سیب های گاززده را به طرف مادر گرفت و گفت:

بیا مامان..این یکی شیرین تره

مادر خشکش زد چه اندیشه ای با ذهن خود کرده بود

هرقدر هم که باتجربه باشید قضاوت خود را به تاخیر بیندازید و

بگذارید طرف فرصتی برای توضیح داشته باشد

ای صفای حرمت بیشتر از کوی بهشت
به مشامم رسد از تربت تو بوی بهشت
باغ جنت به دل انگیزی درگاه تو نیست
می برد دل بخدا کوی تو از کوی بهشت
گفته ای هرکه زیارت کند از صدق مرا
میکنم بدرقه اش تا در مینوی بهشت
به امید کرمت در حرمت آمده ام
نا امیدم منما ای گل خوشبوی بهشت
بخدا دلخوشیم مهر و تولای شماست
جذبه مهر شما میکِشدم سوی بهشت

چه زیبا گفت سهراب سپهری :

خدا گر پرده بردارد ز روی کار آدمها

چه شادیها خورد برهم

چه بازیها شود رسوا

یکی خندد ز آبادی

یکی گرید ز بربادی

یکی از جان کند شادی

یکی از دل کند غوغا

چه کاذب ها شود صادق

چه عابد ها شود فاسق

چه فاسق ها شود عابد

چه زشتی ها شود رنگین

چه تلخی ها شود شیرین

چه بالاها رود پایین

عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمیدارد..!!

بسلامتی بنی ادم که اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی بدرد اورد روزگار

دگر عضوها شوند بیخیال

کمی مکث....کمی فکر!!!

خسرو شکیبایی : پسر تو چند سالته؟

پسر: پارسال 16 سالم بود بچه بودم

دو روز بعد بابام مرد.. اما دیگه بچه نبودم..!

روحشون شاد

بر چرخ فلک مناز که کمرشکن است

بر رنگ لباس مناز که آخر کفن است

مغرور مشو که زندگی چند روز است

در زیر زمین شاه و گدا یک رقم است